یه تریپ دور هم باشیم

طنز اجتماعی

یه تریپ دور هم باشیم

طنز اجتماعی

طلاق و مسابقات جهانی سیگاریا!!!

می خواستم یه مطلب جدید بنویسم که یهو یه چیز جالب یادم اومد . رفتیم به یه دادگاه خانواده تا با یه زوج که می خواستن از هم جدا شن مصاحبه کنیم . شرح مصاخبه در زیر

گفتگو با زوجه

س : با سلام اگه میشه خودتونو واسه ی خوانندگان معرفی کنید ؟

ج : آقا فیلمبرداریه ؟ کی پخش میشه . منم توش هستم

 س : فیلمبرداری چیه میگم اینو خوانندگان خوب وبلاگ می خونن اگه میشه خودتونو واسه ی خوانندگان معرفی کنید ؟

ج : واه چه عصبانی . خوب من پارمیسا غضنفرزاده ی اینا هستم

س: میشه واسه ما بگید که چرا اینجا هستین ؟

ج :  اومدیم تاپ بخریم !!! خوب اومدیم از هم جدا شیم دیگه

س : می تونم علت جداییتونو بپرسم ؟

ج : راستش ... راستش شوهرم ترک کرده

س : یعنی چی ؟ مگه معتاد بود ؟

ج : نه فقط سیگار می کشید همش 7 بسته در روز !!!همین

س : خوب حالا که ترک کرده که خوبه ؟

ج : کجاش خوبه شما که از هیچ چی خبر ندارین

س : میشه شما بگید؟

ج : 5 سال پیش وقتی تو پارک با هم آشنا شدیم که داشت وینستون لایت می کشید و با دوستاش با هم ور!! میرفتن و خلاصه ... تا انکه دیدمش یه دل نه صد دل عاشقش شدم . آخه من از همون بچگی عاشق سیگار بودم ولی حیف که بابام یا زر می کشید یا 57 !!! واسه همین منم عقده ای شده بودم . آخرشم فرار کردمو با حاجی آشنا شدم . خیلی پسر خوبی بود منو می برد پارتی ، می رفتیم جاهای خوب خوب !!! خلاصه بهمون خوش می گذشت تا اینکه از روزی 10 نخ سیگار به 5 بسته در روز رسید  ( !!!  البته همه جام گفته مشوقش من بودما

خلاصه خوراکشم چت بود و کافینت . وقتی می رفتیم کافینت دلها اینهو لوکوموتیو رانی می موند همه جا پر دود منم که حال می کردم . کار به جایی رسیده بود که بهم می گفتن پارمیسا دودی !! اما بگم خودم تا الان یه دونم نکشیدما ولی خوب ... جونم بگه که یکی از دوستاش یهویی پولدار شد همه کف کرده بودن آخه یه آدم ذاغارت و در پیتی بود که نگو

بالاخره یه سرچ انجام دادیم دیدیم مسابقات بین المللی سیگاریها و معتادین دوم شده و یه جایزه ی 1000000 دلاری برنده شده !!!!

منم تصمیم گرفتم با حاجی سال بعد شرکت کنیم که اول باید تو کشور شرکت می کردیم که بعد منتخبین می رفتن جهانی !! تو مسابقات کشوری حاجی تو یه ساعت 75 نخ سیگارو پشت سرهم کشید و اول شد

بعدم مسابقات جهانی تو افغانستان تو دو رشته ی سیگاریا و عملیا برگزار می شد که حاجی اونجا با تمرینایی که کرده بود تو یه ساعت 150 نخ سیگار کشید که جایزه ی 10000000

دلاری رو برد ولی حیف که بردنش بیمارستان و گفتن اگه یه نخ و فقط یه نخ دیگه بکشه می میره واسه همین بود که تحویل اینترپول دادنش . اونام نامردی نکردن بردنش گوانتانامو!!! ( حالا چرا اونجا نمیدونم ) بعد شش ماه ترک کرد و برگشت . منم یه روز که داشتم با دوستام با بی ام و که از اون پول خریده بودیم از اکس پارتی برمی گشتیم جلومون سبز شد و گفت ترک کرده واسه همین منم اومدم طلاق بگیرم تا بتونم با یکی دیگه سال بعد شرکت کنم

   رأی دادگاه خوانده می شود    ...

النکاح سنتی فمن رغب سنتی ...   آیا بنده وکیلم ؟

با اجازه ی حاجی !!! بله

نظرات 1 + ارسال نظر
امید شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.dafi.blogsky.com

سلام بابا بیخیال نگفته بودی بلاگ داری حسام هم حرفی نزده بید حتما بهت لینک میدم فعلا بابای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد