یه تریپ دور هم باشیم

طنز اجتماعی

یه تریپ دور هم باشیم

طنز اجتماعی

خودشناسی !!

با عرض سلامی دوستانه . امروز نمی خوام زیاد پرحرفی کنم . کوتاه می نویسم ولی مفید . به نظر من خودشناسی زمینه ی مهمی در پیشرفت و تحول آدمه . پس عجله کنید و یه سر به آدرس زیر بزنید . شما بعد از عضو شدن میتونید یه عکس از خودتون بدید و مشخصاتتونو ببینید و به جز همه ی اینها بهتون میگه که شبیه کدوم شخصیت مشهور دنیا هستید !!! به امتحانش میارزه . ولی تو روخدا نظر یادتون نره

http://www.faceanalyzer.com

ماشین نو !!!

سلام دوستان .  میلاد با سعادت امیرالمومنین حضرت علی (ع) رو به همه شیعیان به خصوص شما همراهان عزیز تبریک و تهنیت میگم و آرزو می کنم به هر چی که می خواید برسید . با یه  مطلب دیگه وبلاگو آپدیت می کنم . با امید اینکه راضی باشید و با نظرات خودتون منو  تنها نذارید

چند وقتیه که بحث جای گزینی ماشینهای فرسوده بدجور تو جامعه پیچیده که قراره ماشینهای گرازه و قدیمی رو عوض کنن که همه از این بابت خوشحالن اما ...

برنامه اینطوریه که این ماشینارو مفتی که نمیدن . میان ماشینی که عمری باهاش زندگی کردینو ازتون می گیرن و جاش یه ماشن نو !!! و آخرین مدل !!! میدن که برید حال کنید ( البته با شرایط باحال ) میگید نه بخونید ...

حالا میریم سراغ شرایطش که ببینیم چه جوریه ؟

اول اینکه میان ببینند ماشین شما چیه ؟ مثلاً احتمال داره ماشین شما بوگاتی وریون ( با قیمتی معادل 2/5 میلیون دلار !!! ) باشه که جاش یه پی کی آلبالویی مدل 60 میلادی !!! به شما میدن با اقساط 40 ساله که میشه ماهی 100000 تومان که دیگه بستگی داره به سن شما که برسین ماشین نو سوار شین یا نه ؟ اما اگه ماشین شما مرسدس یا بی ام و ( تو همه کلاسها ) باشه اونوقت یه کم بیشتر واستون مایه میذارن و بهتون پراید میدن تولید خود کمپانی سایپا !!! ( به خدا واسه خودشه ) رنگ یخچالی ، فول و صفر که فقط گیربکس و  دنده و دیفرانسیلش !!! مشکل داره که شرایطش این جوریه : اقساط 30 ساله و ماهی 150000 تومان  که بازم خود دانید !!!  دیگه اینکه اگه ماشینتون تو مایه های فراری و پورشه و آئودی و این حرفا باشه میان اونارو ازتون می گیرن و بهتون 206 مشتی تیپ آخر ( یعنی تیپ 0 ) میدن که مزایاش اینه که میتونید رینگ اسپورت قسطی و بال عقب تعاونی هم براش بگیرید که ماشینتون خوشگل بشه . شرایطشم 25 ساله ماهی 200000 تومانه !!! خوب میرسیم به سطح چهارم که اگه ماشنتون تو مایه های تویوتا و میتسوبیشی و فولکس واگن و این چیزا باشه اونوقت بهتون هیچی نمیدن ( چون مشکله خودتونه ) اصن برید بمیرید !!! که اینم شرایطش 4 ساله با ماهی 300000 تومان هستش . اما مرحله آخر اگه اسکانیا ، وولو و یا بنز دارین که بهتون پیکان وانت خفن میدن با کولر و یخچال و دو کابینه که برین نون در آرید باهاش . شرایط این از همه بهتره که ماهی 400000 تومان از دم قسط . تازه پول پیشم نمی خواد .

همه ی باز پرداختها هم با سود خیلی کم یعنی 65 % که اصن باور کردنی نیست و تازه به عنوان اشانتیون رو همه ماشنها یه سیستم صوتی خفن دو کاسته بهتون میدن 

حالا اگه یه روز اومدید دیدید ماشین داغونتون !!! نیست خوشحال باشید که جاش یه دونه نو بهتون میدن با شرایط و تسهیلات ویژه و استثنایی  !!!      

 

 

تحهیز آباد خره !!!

سلام دوستان ، دوستان سلام !!! اومدم و باز اومدم با یه چیز جدید اومدم . اول بگم که میلاد امام جواد (ع) رو به همه تبریک میگم . خوب بریم سراغ موضوع جدید این دفعه (یه معضل دیگه از جامعمون ) که امیدوار بپسندید

در راستای مجهزسازی روستاها به کلیه امکانات پیشرفته اعم از اینترنت پرسرعت !!! و ماهواره و گیم نت !!! و بمب اتمی !!! و تجارت الکترونیک و وسایل نقلیه پیشرفته و ... سری به یکی از این روستاها زدم تا شما رو از اخبار و مصاحبه های دهاتی های عزیز با خبر کنم

ساعت 6 صبح بود که به سمت تجهیزآباد خره !!! از توابع شهرستان سیستم آباد کتول !!! در    ایالت فوق مدرن تاکسفورد حرکت کردم . اول باید با مینی بوس تا سر جاده ی روستا می رفتم بعد از اون با هر چی که گیرم میومد می رفتم ده. خلاصه ساعت 7 سوار شدم و خیلی زود یعنی ساعت 7 شب رسیدم به سر جاده ی روستا . منتظر شدم تا بلکه موتوری ، جیپی ، تراکتوری ، درشکه ای !!! چیزی بیاد سوار شم تا تاریک نشده برسم . از دور دیدم که دو تا چراغ دارن میان طرف من . کلی خوشحال شدم و شروع کردم به دست تکون دادن که یه کم جلوتر واستاد . مـــــــــــــــــــــــــــــه !!! چی بود ؟ یه اف 117 متالیک ، رینگ اسپورت و تیونینگ شده  که مال یه دونه از بچه های روستا بود !!! خلاصه کلی کف کردم و بیهوش شدم . نفهمیدم کی منو رسونده بود به ده ولی وقتی به هوش اومدم دیدم که ساعت 7 و 2 دقیقه است !!!  دیدم که توی یه دونه از خونه های روستا هستم . حالم که جا اومدم تصمیم گرفتم باهاشون آشنا شم ببینم چه خبره . اونی که منو سوار کرده بود پسر بزرگ خانواده غضنفر بود . من تو خونه ی کدخدای ده یعنی دیوید خره آبادی زاده بودم . یه پسر دیگم داشتن به اسم جفری ( جعفر !!! ) که اونم یه فراری فرمول 1 !! داشت . خلاصه من که نافرم تو کف بودم و گیج شروع کردم به سوال کردن . گفتن که یه خواهرم دارند به اسم جسیکا که دانشجوی مترجمی زبان اوگاندایی دانشگاه آزاد تاکسفورده !!! پدر و مادرشونم که رفته بودن ایتالیا تا بعدش برن خارج !!! بعد این حرفا رفتیم تو ده ببینیم چه خبره . اول رفتیم گیم نت اکالیپتوس !!! چه خبر بود ؟ بچه های ده بازی می کردنا . قربان ، صفر علی ، جرج !!! ، حشمت ا... ، جوزف ( همون یوسف خدمون بابا ) و کلی دیگه که در عرض سه سوت بازی استراتژیک شالیزار !!! رو تموم می کردن . تیمشونم تو مسابقات جهانی اسپانیا تو سری آ لیگ برتر ایران !!! اول شده بود . یه مزرعه اونور تر کافی نت مش جیمی بود که پر بود از مشتاقان چت !!! اما عین لوکوموتیورانی بودا !!! مش حسن که داشت چوپوق می کشید و با زبان شیوای ترکی با ابرو گوندش ( خواننده ی معروف ترک ) چت می کرد و یه میز اونور تر قنبر علی بود که پیپ !!! می کشید و داشت سایت  گیوه دات کام رو نیگا می کرد که شاید یه گیوه ی خوب پیدا کنه !!! نظر علی هم که داشت تو اورکات دنبال یه عیال خوب می گشت با آنجلینا جولی ( بازیگر معروف و زیبای فرنگی ) آشنا شده بود که داشتن قرار حنابنودنو میذاشتن . از اونجام اومدیم بیرون !!! من که دیگه نمی دونستم باید چی کنم اصن ان کف قاطی کرده بودم .  دیدم یکی از اهالی ده به اسم برات جیسون !!! شاد و شنگول داره می دوه و میگه من پولدار شدم . ازش پرسیدیم چه خبره ؟ گفت از گلد کوئیست دویست میلیارد تومان !!! برنده شده که می خواد باهاش چند تا تراکتور و نیسان بخره که کار کنه . بقیشم بده یه پژو 206 واسه پسرش بخره که تو مسابقات رالی پاریس !!! تاکسفورد شرکت کنه . من که دیگه هیچی نمی فهمیدم و حسابی قاط زده بودم تصمیم گرفتم تا بیشتر اسکول نشدم برگردم . تو راه برگشت شانس آوردم یه الاغ رینگ اسپورت ( همون خودروی ملی ) گیرم اومد تا برگردم خونه . تو همین کف و اوضاع بودم که

مامانم گفت حامی پاشو لنگ ظهره !!! نون نداریما

          

ولی خدایی یکی نیست به این مسئولین متعهد !!! بگه آخه ما تو شهر یه آی اس پی درست و حسابی نداریم اونوقت روستاها میخوان گیم نت پر سرعت داشته باشن

حتماً نظراتتونو بگین ممنون میشم

شافی شاک !!!

سلام ! اومدم دوباره تا یه مطلب جدید براتون بنویسم . راستش اولش نمی دونستم چی بنویسم ولی بعد یه موضوع خوب به ذهنم رسید

شنیده بودیم که جدیدن یه جایی  به اسم شافی کاپ نمیدونم کافی شاپ یه همچین چیزایی پاتوق دخترا و پسرا شده که میرن اونجا و ... خلاصه مام تصمیم گرفتیم با بچه ها بریم ببینیم چه خبره . وقتی رسیدیم اونجا دیدیم نوشتن " از ورود آقایان و خانمهای بد حجاب که شئونات اسلامی را رعایت نمی کنند معذوریم " مام که همه چیمون ساده بود پس بی خیال رفتیم بریم تو که دیدیم چه دعواییه . دیدیم یه دختر بد حجاب !!! با چادر و مقنعه و دستکش و اینجور حرفا ( خدایی فقط چشماش معلوم بود ) رو راش نمی دن تو به خاطر همون اطلاعیه ی اماکن که قبلاً گفتم . اون بدبخت هی اصرار می کرد که بابا من که کاری نمیخوام بکنم اما کی بود که گوش کنه . خلاصه راش ندادند و ما رفتیم تو وای چه خبر بود . یه مشت پسر و دختر که با هم دیگه نشسته بودند و می گفتند و می خوردند و. واسه هم چاخان می کردند . مام به زحمت یه میز پیدا کردیم که بتمرگیم . بعد اینکه نشستیم شروع کردیم به وارسی و زاغ سیاه بقیه رو چوب زدن . وای چه خبر یود همه با حجاب و ساده بودن . یه دختره مانتوی صورتی بد رنگ پوشیده بود و یه شلوار کردی !!! کوتاه که یه قلاده یا یه میله اینا انداخته بود به پاشو با یه پسره نشتسته بود که اونم یه جوراب شلواری لی !!! با زیرپوش رکابی !!! تنش بود با یه جفت گالش !!! البته  دختر پاش چاروق بودا !!! یه میز اونور تر یه پسره بود که موهاشو مثه سیم ظرفشویی کرده بود و داشت چوپوق !! می کشید و یه دخترم کنارش بود که انگار با لباسای داداش کوچیکش اومده بود . آخه لباسا تنش شده بود مثه جلیقه نجات !!! میز پشت مام که یه دختر تنها بود که با کت شلواره باباش اومده بود ولی یکم بهش کوچیک !! بود و هی به ساعتش نیگاه می کرد انگار منتظر یه بدبخت بود . تو همین موقع ها بود که یه پسره با یه دفترچه اومد تا ما انتخاب کنیم چه بتخیم ! چی بگم همه غذاهای فرنگی و خارجکی بود :  مثه

جغول بغول هلندی

سیرابی گلاسه به روش سوییسی

جگر تاوه ای آرژانتینی

فلافل چینی

بندری مال بندرای پرتغال

کیف استراتاپانوف

هویج برگر

عدسی افغانی

چنجر !!! ها ها

لوبیا سرخ کرده

و یه سری غذاهای خارجی دیگه

خلاصه مونده بودیم چی بخوریم که آخرش تصمیم گرفتیم بستنی لیوانی دهکده رو بخوریم که خدایی عجب چیزی !!! بود . بلاخره فهمیدیم که شافی شاپ به چی می گن 

راستی دو روز دیگه از بیمارستان مرخص میشم آخه

نمی دونینن چه جایی بود

فعلا ً بریم تا خوب شدم با یه چیز جدید بیام   

برنامه ایران صفر !!!

 با عرض سلام مجدد خدمت همراهان همیشگی وبلاگ . با برنامه ی ایران صفر !!! از شبکه ی جهانی جام جهنم که اختصاص به بررسی گزیده اخبار ایران و جهان از لا به لای روزنامه ها داره در خدمتتون هستیم . امیدوارم که لذت ببرید

روزنامه ایران

نیروی انتظامی تهران بزرگ در یک عملیات انتحاری !!! کوچک که منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای زبده !!! گشت توانست 5 تن مواد مخدر را کشف و در اسرع وقت  به صورت کوپنی به فروش برساند . یکی از مقام های آگاه اعلام کرد که یک سوم این مواد به صورت تشویقی در اختیار عالی رتبه گان نیروی انتظامی قرار گرفت

روزنامه همشهری

وزیر مسکن و شهر سازی : تا سال آینده نیمی از شهرهای بزرگ به دلیل آلودگی زیاد کاملاً تخریب می شوند و به جای آنها روستا های مجهز !!! ساخته می شود . لازم به ذکر است که به کسانیکه خانه های خود را از دست می دهند یک قطعه زمین خوش آب و هوا در کویر لوت داده می شود

 روزنامه جام جم

وزیر بهداشت اعلام کرد که برای کاهش بیماری ایدز در بین معتادین سرنگهای مجانی برای ترغیب آنها به ادامه فعالیت توزیع خواهد شد

روزنامه کیهان

بالاخره دلیل پیشرفت ایران در مسائل هسته ای مشخص شد . این گفته را آصفی سخنگوی وزرات داخله !!! در گفتگو با خبرنگار مجله سروش کودکان !!! اعلام کرد . همچنین اذعان داشت که مهمترین علت جمع آوری هسته ها در بین مردم است . چون مردم ایران زیاد ضایع می شوند به همین دلیل هسته ها رو برای جنگ هسته ای نگه داشته اند

روزنامه شرق

وزیر صنایع اعلام کرد که قراردادی بین تراختور سازی تبریز و پژو ی فرانسه برای تولید نوعی تراختور مجهز بسته شده که این تراختور تا سال 1450 شمسی در اختیار کشاورزان!!! قرار می گیرد

روزنامه اطلاعات

پس از مدتها تحقیق و بررسی بالاخره اوس محمود !!! یک معمار با سابقه و فارغ التحصیل از پنسیلوانیا به این نتیجه رسید که برج میلاد از برج کج پیتزا نیز 20 % کج تر است

خبرگزاری فرانسه به نقل از بن لادن برنامه ی کامل بمب گذاریهای گروه القاعده را تا آخر سال اعلام کرد . قراره 22 بهمن یه جایی تو ایران یه بمب بذارند

خبرگزاری ایتالیا نیز اعلام داشت طی یک دوره مسابقه ی آشپزی یک زن ایرانی با پختن یک نیمروی خوش مزه به همراه ماست خیار توانست مقام اول را از آن خود کند

 

روزنامه خبرورزشی

در یک دوره مسابقات موتور سواری که با حضور والنتینو روسی ( قهرمان جهان ) در ایالت ماساچوست مالدیو !!! برگزار شد دختران ایرانی خوش درخشیدند !!! در این مسابقات که به روش سوئیسی !!! و در 2500 دور برگزار میشد گلاره چسترزاده ی سیاهکلی توانست در رده ی سنی زیر 12 سال ده مقام پنجمی و صغری موتور زاده از تیم موتور سازان محلشون !!! در رده ی سنی بالای 80 سال به یک مدال مشترک پنجمی برسد

  روزنامه ابرارورزشی

علی پروین : تیم ملی ما به امثال من و ناصر خان احتیاج داره که به همه بگیم بازی یعنی چی . خدایی اگه ناصرخان انگلیس تو دروازه بود ما سه تا گل می خوردیم !!!نه

روزنامه 90

بالاخره عادل فردوسی پور تصمیم گرفت برنامه 90 را تعطیل کنه و بره تو کار میدون و بازارچه !!! چون اینقدر که این مربی ها و بازیکنا با گوجه و خیار و اَن !!! زدن تو چشم و صورتش که شده شبیه کدو ( خدایی صداشم به میدون می خوره )ایول

مجله رایانه

به زودی قرار بازی استراتژیک انتخابات !!! تو کشورمون برای علاقمندان به پست و ریاست تولید بشه که حضور مستر رفسنجانی به عنوان نقش اول و قهرمان داستان قطعی شده و حضور آقای احمدی نژاد در نقش غول مرحله ی آخر در هاله ای از ابهام قرار داره 

خوب امیدوارم که از برنامه ی امشبمون خوششتون اومده باشه. راستی ما رو با نظراتون مزین کنید تا برنامه ی بعد بابای

طلاق و مسابقات جهانی سیگاریا!!!

می خواستم یه مطلب جدید بنویسم که یهو یه چیز جالب یادم اومد . رفتیم به یه دادگاه خانواده تا با یه زوج که می خواستن از هم جدا شن مصاحبه کنیم . شرح مصاخبه در زیر

گفتگو با زوجه

س : با سلام اگه میشه خودتونو واسه ی خوانندگان معرفی کنید ؟

ج : آقا فیلمبرداریه ؟ کی پخش میشه . منم توش هستم

 س : فیلمبرداری چیه میگم اینو خوانندگان خوب وبلاگ می خونن اگه میشه خودتونو واسه ی خوانندگان معرفی کنید ؟

ج : واه چه عصبانی . خوب من پارمیسا غضنفرزاده ی اینا هستم

س: میشه واسه ما بگید که چرا اینجا هستین ؟

ج :  اومدیم تاپ بخریم !!! خوب اومدیم از هم جدا شیم دیگه

س : می تونم علت جداییتونو بپرسم ؟

ج : راستش ... راستش شوهرم ترک کرده

س : یعنی چی ؟ مگه معتاد بود ؟

ج : نه فقط سیگار می کشید همش 7 بسته در روز !!!همین

س : خوب حالا که ترک کرده که خوبه ؟

ج : کجاش خوبه شما که از هیچ چی خبر ندارین

س : میشه شما بگید؟

ج : 5 سال پیش وقتی تو پارک با هم آشنا شدیم که داشت وینستون لایت می کشید و با دوستاش با هم ور!! میرفتن و خلاصه ... تا انکه دیدمش یه دل نه صد دل عاشقش شدم . آخه من از همون بچگی عاشق سیگار بودم ولی حیف که بابام یا زر می کشید یا 57 !!! واسه همین منم عقده ای شده بودم . آخرشم فرار کردمو با حاجی آشنا شدم . خیلی پسر خوبی بود منو می برد پارتی ، می رفتیم جاهای خوب خوب !!! خلاصه بهمون خوش می گذشت تا اینکه از روزی 10 نخ سیگار به 5 بسته در روز رسید  ( !!!  البته همه جام گفته مشوقش من بودما

خلاصه خوراکشم چت بود و کافینت . وقتی می رفتیم کافینت دلها اینهو لوکوموتیو رانی می موند همه جا پر دود منم که حال می کردم . کار به جایی رسیده بود که بهم می گفتن پارمیسا دودی !! اما بگم خودم تا الان یه دونم نکشیدما ولی خوب ... جونم بگه که یکی از دوستاش یهویی پولدار شد همه کف کرده بودن آخه یه آدم ذاغارت و در پیتی بود که نگو

بالاخره یه سرچ انجام دادیم دیدیم مسابقات بین المللی سیگاریها و معتادین دوم شده و یه جایزه ی 1000000 دلاری برنده شده !!!!

منم تصمیم گرفتم با حاجی سال بعد شرکت کنیم که اول باید تو کشور شرکت می کردیم که بعد منتخبین می رفتن جهانی !! تو مسابقات کشوری حاجی تو یه ساعت 75 نخ سیگارو پشت سرهم کشید و اول شد

بعدم مسابقات جهانی تو افغانستان تو دو رشته ی سیگاریا و عملیا برگزار می شد که حاجی اونجا با تمرینایی که کرده بود تو یه ساعت 150 نخ سیگار کشید که جایزه ی 10000000

دلاری رو برد ولی حیف که بردنش بیمارستان و گفتن اگه یه نخ و فقط یه نخ دیگه بکشه می میره واسه همین بود که تحویل اینترپول دادنش . اونام نامردی نکردن بردنش گوانتانامو!!! ( حالا چرا اونجا نمیدونم ) بعد شش ماه ترک کرد و برگشت . منم یه روز که داشتم با دوستام با بی ام و که از اون پول خریده بودیم از اکس پارتی برمی گشتیم جلومون سبز شد و گفت ترک کرده واسه همین منم اومدم طلاق بگیرم تا بتونم با یکی دیگه سال بعد شرکت کنم

   رأی دادگاه خوانده می شود    ...

النکاح سنتی فمن رغب سنتی ...   آیا بنده وکیلم ؟

با اجازه ی حاجی !!! بله

اینم یه شعر قشنگ از خودم !! به خدا خودم گفتما

 خوب امیدوارم تا اینجای برنامه بهتون خوش گذشته باشه . مگه میشه تو این وبلاگ به کسی بد بگذره ( خدایی بگین ) دوباره با یه مطلب جدید اومدم که یه نمه با هم بخندیم ، اگرم نخندیدید نفرین نکنید . نمیدونم چرا هر دفعه به اینجا میکشه

اینجا که میبینه اسمش ایرونه

  ولی نمیدونم چرا ویرونه

هر کی می رسه یه جاشو می بره

سر بقیه رو با تیغ می زنه

مملکت به این گلی و بلبلی

مردم به این نفهمی ، به این املی

یکی  پی سی دی و یکی دنبال چفیه

یکیم که فقط دنبال یه ضعیفه

یکی اینقدر داره که خیلی سیره

یکیم از گشنگی داره می میره

وقتی که دودوتا میشه پنش تا

خاک دو الکه تو سر ما و عین ما

همه جا از افغانی بیداد می کنه

یارو فکر رأی و ستاد می کنه

 یکی نیست بگه اینجا چی به چیه

این حشیشو شیشه مال کیه

کسی نیست دلش یه نمه بسوزه

یارو هی به ریش مردم می گوزه

میگه ایرانو به این قشنگی

 دادمش دس یه مشت مفنگی

همه به آروزی این که یه روز هخا بیاد

اونم از در و دیوار و هوا بیاد

یکی مثه من الاف و بیکاره

باهوشم همش فکر فراره

آخه به این میگن مملکت میگن کشور

می دونم آخرش همه میشیم در به در

این همه جفنگیات گفتم و چه بسا

نباشد بهر سخنانم گوش شنوا

به امید ایران سربلند !!! منتظر نظراتتون هستم